...
دل از سیاست اهل ریا بکن خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
اگر از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
من رشته ی محبت تو پاره می کنم
شاید گره خورد به تو نزدیک تر شوم
آنچه بینی دلت همان خواهد
آنچه خواهد دلت همان بینی
مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی
تاجری مجلس تفسیر گذاشت
ابتدا فاتحه بر قرآن خواند
ای که از کوچه معشوقه ی من می گذری
بر حذر باش که این کوچه خیابان شده است
میخانه که باز است چرا حافظ گفت
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
از بال من مپرس که بشکسته بال را
دردیست گران به رشته ی تحریر نامده