...
از دست بوس میل به پا بوس کرده ای؟
خاکت به سر ترقی معکوس کرده ای!
احوال زمانه گوشه گیران دانند
بازی به کنار عرصه بهتر پیداست
آدمی زاده اگر بی ادب است آدم نیست
فرق بین بنی آدم و حیوان ادب است
آدمیت نه به پول و نه به ریش و نه به جان
هندوم پول و بزم ریش و سگم جان دارد
آتش نفسان قیمت میخانه شناسند
افسرده دلان را به خرابات چه کار است
آبی است آبرو که نیاید به جوی باز
از تشنگی بسوز و مریز آبروی خویش
آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است
چایی بعد سیگار، سیگار بعد چایی
شاعری خانه نداشت،در خیابان خوابید
شهرداری سر ذوق آمد و اقدامی کرد
همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر کف
به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد
من گرفتارم و عاشق،تو خدایا مپسند
که چنین زنده به گور هوس و میل شوم