...
دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش
...
...
نه در سر عقل می بندم نه در دل عشق می بازم
که این نامرد بی درد است و آن پردرد نامرد است
...
...
عکس لبهای تو را یک شب نشان دادم به ماه
از همان شب رفته رفته هی هلالیتر شدهاست
...
...
هـر جـا نَبُـوَد شـرم، بـه تـاراج رود حُسن
ویران شود آن باغ که بی در شده باشد
...